ژان – ماري گنو که سال ها در مقام نماينده دايم فرانسه در اتحاديه اروپا خدمت مي کرد و از نزديک با محيط ديپلماتيک و پي آمدهاي جهاني شدن در اين حوزه يعني در دگرگون شدن روابط ميان دولت هاي ملي و حدود اختيارات آن ها آشنا بود، در سال 1993 کتاب پايان دموکراسي را به انتشار رساند. اين کتاب در شور و هيجان پيروزمندانه اي که ناشي از سقوط کمونيسم، فروپاشي شوروي و بلوک شرق و فروريختن ديوار برلين بود، و در هيجان و افسوني که کتاب فوکوياما و طرح موضوع «پايان ايدئولوژي ها» و «پايان تاريخ» برانگيخته بود، نوعي حرکت خلاف جريان به شمار مي آمد. البته نظرياتي که فوکوياما در ابتداي دهه 1980 شروع به مطرح کردن آن ها نموده بود، تا اندازه زيادي تکراري بودند و از مباحث جامعه شناسايي چون ريمون آرون، دانيل بل و مارتين ليپست که از دهه 1960 پنداره «جامعه پسا صنعتي» و «پايان دولت» را به سود «جامعه دانش» مطرح کرده بودند الهام گرفته بودند …