بررسي وضعيت وجود آدمي و نسبت آن با تاريخ و فرهنگ، شايد محوري ترين مساله اي باشد که در عرصه انسان شناسي ادبيات مي بايست هماره مورد توجه واقع گردد. و البته پرسشگري در اين مقوله، به گفته مارتين هايدگر، تقواي تفکر است. )هايدگر، 1377: 42 ( حال انسان شناسي ادبيات مي کوشد با توسل به بازنمودهاي آدميان در آثار ادبي به شناخت انسان اهتمام ورزد. به عبارت ديگر براي شناخت انسان از وجود او، پا را بيرون مي نهد و به تجليات وجوديش در شيوه زندگي، اقتصاد، خانواده، مذهب، هنر و … روي مي آورد. انسان شناسي ادبيات معطوف به اين رويکرد ديالکتيک در آن مساله اساسي است …