هدف اين تحقيق بررسي فرآيند و پيامدهاي نوسازي و تغيير و تحولات اجتماعي در شهرستان سردشت از سال 1300 تا سال 1379 هجري شمسي مي باشد. روش اين تحقيق كيفي و ميداني بوده است كه در آن محقق با استفاده از روش هاي تحقيق كيفي مبادرت به گردآوري و تحليل يافته ها كرده است. اين تحقيق ميداني حدود 5 ماه طول كشيده است.

اكثر ساكنان شهرستان سردشت تا پيش از آغاز فرآيند نوسازي به كشاورزي- دامداري اشتغال داشتند و ده نشين بودند، و گروه هاي كوچ نشين هم در مناطق كوهستاني به سر مي بردند. نظام اجتماعي- سياسي، مبتني بر نظام قبيله اي و ارباب رعيتي بود و مالكيت زمين عامل اساسي در قشربندي اجتماعي به شمار مي آمد. بنابراين، پايگاه اجتماعي افراد با توجه به مالكيت زمين و نسب تعيين مي شد.

تا پيش از آغاز فرآيند نوسازي، تمام منطقه فاقد شهر بود. با اين حال دهكده سردشت مركز داد و ستد بود و فرآورده هاي كشاورزي-دامي و بعضي كالا ها به طور محدود مبادله مي شد. فرايند نوسازي به تدريج بسياري از جنبه هاي فرهنگ و جامعه سنتي را دگرگون ساخته است. استقرار ادارات دولتي در منطقه، اجراي اصلاحات ارضي، ورود تكنولوژي نوين از جمله وسايل، ابزارها، تأسيس مدارس نوين، احداث جاده ها و بالأخره تبديل دهكده سردشت به شهر سردشت باعث دگرگوني در نظام اجتماعي- سياسي و فعاليت هاي اقتصادي گرديده است. الغاي نظام ارباب- رعيتي و انتقال قدرت از ايل و قبيله به دولت، ساختار سياسي منطقه را تغيير داده و در نتيجه سران ايلات قدرت سنتي را از دست داده اند، هر چند اعضاي خانواده هاي آن ها اكنون در ادارات دولتي نفوذ كرده و از موقعيتي مناسب برخوردارند. فرصت هاي شغلي جديد و دستيابي به آن ها از طريق سوادآموزي نوين، باعث تحرك اجتماعي گرديده است، به طوري كه پايگاه اجتماعي افراد اكنون به صورت اكتسابي است. فعاليت هاي اقتصادي متنوع گرديده است، هر چند بسياري از اهالي هنوز به كشاورزي- دامداري اشتغال دارند. به طور كلي، تمام جنبه هاي زندگي مردم اين سامان دچار دگرگوني شده است، با اين حال بسياري از جنبه هاي فرهنگ سنتي به ويژه در روستا ها كمتر تغيير يافته اند.