مبناي دانش باستان شناسي را موادي تشكيل مي دهند كه در اثر دخالت انسان هويتي فرهنگي يافته اند. بازتاب شاخصه هاي فرهنگي و اجتماعي بشر در آيينه مواد فرهنگي انسان شناسان و باستان شناسان را از قرن نوزدهم ميلادي متوجه تحليل مواد فرهنگي ساخت. در دهه هاي اخير، سعي شده از رهگذر تحليل مواد فرهنگي به شناخت معاني نهفته در كالبد مواد فرهنگي و انديشه هاي توليدگران پرداخته شود. در ميان تلاش هاي فكري كه به منظور تحليل و تفسير مواد فرهنگي صورت گرفته، رويكرد متن انگارانه به ماده فرهنگي طرفداران زيادي داشته كه از جانب بسياري از باستان شناسان و متخصصان مطالعات مواد فرهنگي مورد نقد قرار گرفته است. مطالعه و تحليل صحيح ماده فرهنگي مي تواند، علاوه بر آن كه شناخت واقعي تري از ابعاد مختلف گذشته فراهم آورد، شناسايي رفتار توليدكنندگان و مصرف كنندگان را ميسر ساخته و باستان شناسان را قادر سازد تا در برنامه ريزي ها و سياست گذاري هاي زندگي پيش رو پيشنهادهايي راهگشا ارائه دهند.
کليدواژگان: باستان شناسي، فرهنگ، ماده فرهنگي، متن، سازمان اجتماعي