در پاي گوسفند، در نقطه اي كه در آناتومي انسان «كشكك» و به زبان عاميانه «قاپك» ناميده مي-شود، استخواني است با ساختمان و شكلي مخصوص به نام قاپ كه صرفنظر از پستي و بلندي هاي مختلف آن، حجمي است شبيه يك مكعب مستطيل، كه بازي با آن تحت عنوان «قاپ بازي» معروف شده است. اين مقاله به روش توصيفي- تحليلي و با استفاده از مدارك دست اول باستان شناسي و مردم شناسي، سير تحول قاپ بازي را از آغاز استقرار در روستاها تا به امروز در خاور نزديك با تاكيد بر ايران مورد بررسي و مطالعه قرار داده و به نتايج بسيار ارزشمندي رسيده است. نويسنده ضمن بيان سير تحول با مستندات روشن، بيشتر دنبال تاييد اين فرض است كه فلسفه اصلي قاپ بازي از آغاز تا حدود 50 سال قبل، صرفا بازي با چند استخوان حيواني بوده و بيشتر در ميان كودكان و نوجوانان انجام مي شده كه نتايج بررسي مفصل باستان شناسي و مردم شناسي و به خصوص زندگي نويسنده در مراكز اصلي اين بازي نيز همان را كاملا تاييد نمود. يافته ها نشان مي دهد الگو، اصول و قواعد بازي از دوره نوسنگي تا به امروز فرق زيادي نكرده است، چرا كه مساله ساييدن طرفين قاپ و رنگ كردن آن و گاه سرب ريزي شاه قاپ (سَققه) از طريق يافته هاي باستان شناسي نيز قابل تائيد است. همچنين براساس يافته هاي مردم شناسي مشخص شد تا دوره تجدد پهلوي دوم آن هم در شهرهاي بزرگي چون تهران هيچ شرطي بر آن بسته نمي شده و از سالم ترين بازي هاي كودكانه بوده است كه مي توانست اوقات فراغت آنها را تكميل كند. علاوه برآن، اين مقاله به شناخت مفاهيم و قواعد قاپ بازي پرداخته و با استفاده از تصاوير مرتبط سابقه آن را نشان داده است.

کليدواژگان: قاپ بازي،آشيق، ايران، داده هاي باستان شناسي، مطالعات مردم شناسي