انسان شناسي شهري، به عنوان تخصصي ويژه در انسان شناسي فرهنگي، پس از جنگ جهاني دوم يعني هنگامي مطرح شد که وضعيت اقتصادي – سياسي جديد سبب رشد گسترده و انفجار آميز شهرها نه فقط در مناطق توسعه يافته بلکه در مناطق در حال توسعه جهان نيز شده بود. اين فرايند نيمي از جمعيت جهان را به طور مستقيم به درون مراکز شهري سوق داد و منجر به گسترش بي نظمي اجتماعات و باز سازمان يافتگي اشکال اجتماعي و ارزش هاي فرهنگي و به وجود آمدن خصوصيت فرهنگي جديد شد. در واقع اين نوع شهرنشيني که شکل مدرني از شهرنشيني بود، بر حسب اصول کاملا متفاوتي سازمان يافته و با اصولي که در دوران پيشين، شهرهاي ماقبل مدرن را از روستاها جدا مي کرد، تفاوت داشت …