مطالعات سنتي درباره ناشنوايان، بيشتر به ابعاد جسماني و گاه رواني و آموزشي اين پديده توجه داشته اند. آگاهي از پيوستگي ابعاد جسماني، رواني و … جنبه هاي فرهنگي ناشنوايي موجب شده تا در دو سه دهه اخير، برخي از پژوهندگان براي دستيابي به نتايجي دقيق تر، عميق تر و راه حل هايي مناسب تر، به مطالعه فرهنگ اين گروه روي آورند و بر برخي ويژگي هاي فرهنگي خاص ناشنوايان تاكيد كنند.
ناشنوايي با مسدود كردن يكي از مهم ترين راه هاي ارتباطي و شناختي، موجب مي شود كه برخي از افراد از شيوه متفاوتي براي ارتباط بهره گيرند. اين تفاوت مسير شناختي و ارتباطي،تفاوتي را در رابطه معمول زبان و فرهنگ به وجود مي آورد. بدين معني كه زبان به عنوان يك جزء، بر فرهنگ به عنوان يك كل، اثر گذاشته تا آنجا كه مي توان آن را يكي از مهم ترين عوامل شكل گيري فرهنگ ناشنوايان به شمار آورد.
در اين مقاله، فرهنگ ناشنوايان از ديدگاه انسان شناختي و در سه محور فرهنگ مادي،فرهنگ غيرمادي، بخش سازمان يافته فرهنگ و تأثير زبان و شيوه ارتباطي خاص بر اين عناصر مورد بررسي قرار مي گيرد.

کليدواژگان: افزاد ، انسان شناسي روستايي ، تحولات اجتماعي ، رابطه شهر ـ روستا ، كرمان ، كوهبنان ، هم بستگي اجتماعي ، هويت ملي