آسياب و آسياباني بخشي از ميراث فرهنگي و اجتماعي جامعه ايران است كه به تدريج مرگي خاموش را تجربه مي كند. آسياباني به عنوان يكي از دانش هاي بومي مردمان اين سرزمين كه سازگاري كاملي با محيط زيست اطراف خود دارد، شايسته حفظ و نگهداري و به سبب اهميت تاريخي آن در اجتماعات شهري، روستايي و عشايري نيازمند مطالعه و بررسي است. هدف اين مقاله بيشتر بررسي جايگاه آسيابان در ساختار اجتماعي روستا است. مقاله حاضر سه بخش دارد. در بخش نخست آسياب و آسياباني تعريف شده و تفاوت ميان آسياب با ساير آسياها توضيح داده شده است. در بخش دوم جايگاه آسيابان در ساختار اجتماعي روستا بررسي و مشخص شده با وجود آن كه آسيابان بخشي از قشر خوش نشين روستا محسوب مي شده اما به سبب دانش فني و درآمد قابل توجه از اقشار مورد احترام اجتماع روستايي به شمار مي آمده است. بخش سوم نيز به مساله زوال آسياب و آسياباني پرداخته و ورود آسياهاي موتوري، تغيير سبك زندگي و كاهش آب را از علل مساله دانسته است. داده هاي مقاله با دو روش مطالعه اسنادي و مطالعه ميداني تهيه شده اند. براي يافتن داده هاي ميداني نويسندگان دو سفر به مناطق روستايي آشتيان و بجنورد داشته اند. بر اساس يافته هاي مقاله آسيابان را نمي توان جزو گروه هاي خوش نشين با مرتبه اجتماعي پايين قلمداد كرد.

کليدواژگان: آسياب، آسيابان، قشربندي اجتماعي، روستا، دانش بومي و ميراث فرهنگي