نشست نقد و بررسی کتاب «هویت های متغیر در آموزش عالی» ویراست بارنت با همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی که دهمین نشست از مجموعه نشستهای «فرهنگ و دانشگاه» بود روز دوشنبه 20 آبان ماه با همکاری موسسه خانه کتاب، سرای اهل قلم، گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن انسان شناسی ایران در سالن سرای کتاب خانه کتاب با حضور دکتر علیرضا خورسندی طاسکوه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، جبار رحمانی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و سجاد یاهک مترجم این کتاب برگزار شد.
به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری:
در ابتدای این نشست سجاد یاهک با بیان اینکه این کتاب به گفته بارنت میخواهد به بحثهایی درباره هویت و گروههای حرفهایی که در دانشگاههای امروزی دیده نشدهاند بپردازد. به گفته وی، شاکله کتاب بدین صورت است که بحثهای نظری و مفهومی در بخش اول آمده و در پی آن رگههایی از هویتهای متغیر در دانشگاههای امروزی و مقایسه آن با دانشگاههای نسل قدیم ردیابی شده است.
وی افزود: در این کتاب ویراستار مجموعه سعی کرده است به یکنواختی اثر بیشتر بپردازد، اما در عمل توفیقی نداشته است زیرا هویتها و صداهای مختلفی در آموزش عالی وجود دارد و این تنوع باعث شده این یکنواختی به دست نیاید. در این کتاب، سعی شده است هم دانشجویان و هم اعضای هیئت علمی و هم صاحبنظران و مدیران مطالبی را نوشته باشند. همچنین تلاش شده است هویتهایی که در دانشگاه معاصر حضور دارند به بحث گذاشته شود و بیشتر سعی بر این بوده که به گروههایی که صدایشان شنیده نمیشود اشاره شود.
یاهک یادآور شد: فصلهای روشن و موفقی در این زمینه در کتاب طراحی شده است، به ویژه در فصل دوم که تیلور به فرد دانشگاهی امروزی پرداخته است. در ادامه آمده است که چگونه دانشگاه امروزی با نیازهای بازار و صنعت عجین شده و دانشگاهها به ضرورت نیاز به این سمت کشانده شدهاند. همچنین فرهنگ علم به فرهنگ پژوهش تغییر کرده است. به نقش حرفهایها هم در اکثر فصلها اشاره شده است؛ بویژه گروههای علمی در دانشگاهها که فعال هستند و هویت خود را بازسازی میکنند. این موضوع که چگونه از عصر طلایی فاصله گرفتهایم هم به بحث گذاشته شده است؛ البته با اشعار به اینکه آیا اساساً عصر طلاییای در علم و دانشگاه وجود داشته است؟ آیا این افسانه است یا وجود داشته است؟ بسیاری در این زمینه معتقدند که این حاصل جدا شدن از علم بوده است که الان شاید دانشگاهها به سمت برآورده کردن نیاز بازار هستند.
وی در ادامه با بیان اینکه در بخش دوم با عنوان پاسخها، نویسندگان به پرسشهایی که در بخش اول مطرح شده است پاسخ دادهاند گفت: ارتباط با بازار و صنعت خیلی به ضرر دانشگاه نبوده است. خیلی هم این ارتباط برای گروهها و افراد بد نشده است. چرا که دانشگاهها میتوانند رشتههایشان را ارتقا بدهند. اما دانشگاهها زمانی میتوانند به عصر طلایی برسند که مسائل جامعه را پاسخ دهند.
یاهک افزود: یکی از درخشانترین فصلهای این کتاب را جرالد دلانتی نوشته است که نشان میدهد چگونه اعضای هیئت علمی تحت تأثیر فشارهای خارجی از جمله بازار و صنعت قرار میگیرند و آنجا اشاره میکند که اعضای هیئت علمی دچار عادتواره شدهاند. دلانتی معتقد است ویژگی برجسته محیط دانشگاهی روزگار ما تنش آشکار بین زمینه نهادی و هویتهای شخصی اعضای هیئت علمی است. همچنین احساس میشود که آموزش عالی تحت فشار بازار است.
یاهک در پایان گفت: در این کتاب به دموکراتیزه شدن آموزش عالی اشاره شده و این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که فضایی که در دانشگاهها برای حضور زنان در دهه شصت ایجاد شده است نشان از دموکراتیزه شدن آموزش عالی در سیر تطور خود دارد. یعنی هویتهای جدیدی در آموزش عالی در حال ظهور کردن است که قبلاً وجود نداشت.
در ادامه این نشست، علی خورسندی طاسکوه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه این کتاب را از دو بعد ساختاری و محتوایی میتوان بررسی کرد، گفت: کتاب از ساختار شکیل و خوبی برخوردار است و نشر حرفهای پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بسیار ارزشمند است. همچنین کتاب خیلی خوب و روان ترجمه شده است. اما نکتهای که وجود دارد این است که این کتاب از پانوشتهای توضیحی و تکمیلی مترجم بی بهره است.
وی افزود: ساختار کلی کتاب مشتمل بر سه بخش اصلی است: بخش اول به مجموعه هویتهای اصلی می پردازد که در دانشگاههای امروزی زیست دارند. در بخش دوم، تلاش شده است به مسائل و چالش هایی که در زمینه هویت های دانشگاهی وجود دارد، پاسخ داده شود. در بخش سوم، به شکل ویژه به هویتهای دانشجویی از زبان بلافصل خودشان پرداخته است.
در بعد محتوایی، این کتاب حول دو مفهوم اصلی یعنی «هویت» و «صدا» متمرکز است. درواقع این کتاب، به نوعی، دیالکتیک بین هویت و صدا در محیطهای دانشگاهی را بازنمایی میکند. از این کتاب یاد میگیریم که به میزانی که صدا در دانشگاه کنترل می شود به همان میزان هویت دچار آسیب میشود, و به میزانی که صداها در محیط دانشگاهی به پستو فراخوانده میشوند، هویتها دچار چالش میشوند.
خورسندی یادآور شد: اصولاً هویت دو بعد اصلی و کلان دارد؛ بعد جامعه شناختی و بعد روانشناختی. بعد جامعه شناسی، در حقیقت مبنای هویت اجتماعی ما است. ما هر روز در اقیانوسی از هویتها زندگی میکنیم؛ هویتهای شغلی، هویتهای ملی، هویتهای مذهبی، هویت عشیرهای، هویتهای قبیلهای، هویتهای جهانی، هویت ورزشی و غیره؛ اینها همه بخشی از هویتهایی هستند که هر روز با آنها زیست اجتماعی خودمان را معنا میبخشیم. هویتهای دانشگاهی نیز نوعی از هویت جمعی است که حداقل بخشی از شهروندان با آن زیست دانشگاهی دارند. کما اینکه هویتیابی آکادمیک سابقه تاریخی دارد. به عنوان نمونه، در قرن ۱۲ دانشجویان دانشگاه بولونیا جمع شدند و انجمنی تشکیل دادند تا حقوق تضیع شده خود را از اجتماع اساتید و مدیریت دانشگاه استرداد کنند.
وی افزود: با وجود این، برخی پرسشها درباره هویت دانشگاهی وجود دارد که این کتاب درباره آنها یا سکوت میکند و یا خیلی محافظهکارانه با آنها برخورد میکند. مثلاً اینکه آیا همه هویتهای دانشگاهی مفید هستند؟ مفید بودن از نظر چه کسی؟ در هر صورت، همانگونه که هویتها، زیست اجتماعی ما را معنا میبخشند، ممکن است سرمنشأ یک سری تالی فاسدهایی برای محیطهای دانشگاهی باشند. بهعبارت دیگر، همه هویتهای دانشگاهی برای فعالیتهای آکادمیک الزاماً مفید نیستند.
به گفته خورسندی، واقعیت این است که هویتهای اجتماعی یک سری ارزشها و ایدئولوژیها را نمایندگی میکنند. هویتهای دانشگاهی هم جدای از این قاعده نیستند. مهم اینست که بدانیم این هویتها و صداها ارزشهای چه کسانی و ایدئولوژیهای چه گروه یا گروههایی را در دانشگاه بازنمایی میکنند. پشتوانه ایدئولوژیک هویتهای دانشگاهی عمدتاً از آزادی آکادمیک ناشی میشود که یکی از ارزشهای نهادی دانشگاه است. آزادی آکادمیک این فرصت را به هویتهای دانشگاهی میدهد که صدای خودشان را در دانشگاه تولید و بازتولید کنند. به عبارت دیگر، هویتهای متکثر در دانشگاه بیانگر ایدئولوژیهای متکثر است. دقیقاً بخاطر همین است که همیشه یک سری تنشهای هویتی-آکادمیک در داشگاهها وجود دارد.
به گفته وی، هویت دانشگاهی یک امر سیال است و همه هویتهای دانشگاهی الزاماً برای رهبری دانشگاه قدرت ایجاد نمیکنند. بعضی از هویتهای دانشگاهی ممکن است بهعنوان عامل امتناع توسعه دانشگاهی و یا اعمال قدرت مدیریت دانشگاهی عمل کنند. جالب اینجاست که هویتهای دانشگاهی عمدتاً جانبدارانه عمل میکنند؛ این امر ممکن است به نفع گسترش تبعیض دانشگاهی در انواعش باشد.
خورسندی یادآور شد: بحث صدا زمانی در آموزش دانشگاهی برجسته شد که افرادی مانند پائلو فریره پداگوژی انتقادی را ترویج کردند. این مسئله بطور خاص با پرسش بنیادی اسپیواک در مقاله «آیا زیردستان میتوانند سخن بگویند؟» نیز معاصر بوده است. مثلاً طرح این پرسش که چرا در یک برهه خاص صداهایی بیشتر تریبون دارند و صداهای دیگری به حاشیه میروند، یک پرسش بسیار انتقادی در محیطهای دانشگاهی است. به هر حال فرصت شنیده شدن به صداهای متنوع در دانشگاه و مدیریت این صداها در دانشگاه برای رهبری دانشگاه بسیار حیاتی است.
به گفته خورسندی طاسکوه، دو نکته کلیدی که در زمینه دو متغیر هویت و صدا در دانشگاه حیاتی است و در این کتاب هم کم و بیش به آن پرداخته شده است، یکی پذیرش واقعیت چندپارگی هویت دانشگاهی در محیطهای دانشگاهی و آثار وضعی که آنها دارند. دیگری تلاش رهبری دانشگاه برای مدیریت و کنترل این هویتها و صداها است. پرسش این است که آیا این هویتهای متکثر در دانشگاه به قدرت و کیفیت رهبری دانشگاه کمک میکند؟ آیا رهبر دانشگاه باید شرایط تولید و بازتولید این هویتها را فراهم کند؟ آیا رهبری دانشگاه میتواند پلی ارتباطی بین این هویتها که عمدتاً همدیگر را بخوبی نمیفهمند، بزند؟ اینها پرسشهایی هستند که نیازمند زبان و منطق جدیدی برای مدیریت و رهبری آموزش عالی است. این کتاب به این پرسشها پاسخ نمیدهد اما طرح آنها برای موفقیت و اثربخشی رهبری دانشگاه ایرانی بسیار مفید و حیاتیاند.
جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز در این نشست با بیان اینکه ایده اصلی کتاب این است که سه نیرو بر آموزش عالی انگلیس وارد شده است و آن را متحول کرده است گفت: یکی از این نیروها دولت است که با بحث تأمین منابع مالی در دانشگاه حضور دارد و دیگر اینکه بازار است که به دانشگاه نیاز دارد و سومی هم جامعه است که به آموزش عالی عمومیتر نیاز دارد.
وی افزود: دانشگاه دیگر مانند گذشته که در آن یک سری آموزش دهند یا یک سری پژوهش کنند نیست، بلکه یک فرایند پیچیدهای را ایجاد کرده است. از همینرو است که دانشگاه بستری برای حضور هویتهای متکثر شده است. ما این فرایندها را در ایران هم میتوانیم دنبال کنیم.
به گفته رحمانی: نکته دیگر این است که در این شرایط، شاهد هویتهای متکثری در دانشگاه هستیم که عمل میکنند و باید به آنها توجه کرد. وقتی که صدا را مطرح میکنند دو مسئله برای این گروههای هویتی طرح میشود؛ یکی اینکه این صداها باید شنیده شوند و دوم اینکه این صداها باید صداهای دیگران را نیز بشنوند. یعنی منطق دیالوکالوژیکال ساری شود. این خود نشان میدهد که مسئله، منطق گفتگویی است و لذا فهم و مدیریت این تکثر ضرورتی برای دانشگاه متکثر امروزی است.
وی افزود: در کنار این تحول نهادی ما تحول مفهوم دانش را هم داریم که به یک پدیده پیچیده و متغیر تبدیل شده است، همچنین هویتهای دانش هم متکثر شده است. این کتاب میتواند به ما کمک کند تا نگاهی به جامعه ایرانی داشته باشیم. دانشگاه در ایران هم متحول شده است و امروزه اشکال مختلف دانشگاه داریم. دیگر اینکه مسئله مداخله نهادهای بیرون در دانشگاه را هم داریم و زیست جهان دانشگاهی عمیقاً توسط نیروهایی که از دولت و بازار و حکومت میآیند مورد استثمار و استعمار قرار گرفته است و هویتهای دانشگاهی دستکاری شدهاند.
رحمانی یادآور شد: بلاخره این هویتهای دانش موجود دانشگاه امروز چگونهاند و چگونه کار میکنند؟ ما هنوز اطلاعاتی از تحول عمیق این هویتها نداریم. ما همچنان در امر مدیریت، روش و منطق ما سنتی است. دانشگاه فرصت واسازی هویتی را به ما میدهد. نکته جالب دیگر این است که در ایران هم هویتهای دانش متکثر شدهاند و دانش در دنیای امروز فردی نیست.
وی در ادامه افزود: گذار از رشته و موقعیت میان رشتهای برای تولید دانش در جهان امروز هم یکی از تناقضهای دانشگاهی ماست. چرا که در رشتهها گرفتار یک قبیلهگرایی هستیم. به تعبیر این کتاب، شاهد مغازههای بستهای از دانش هستیم.
به گفته رحمانی: این قبیلهگرایی موجب رخوت در گروهها شده است. در شرایط فعلی منافع گروهها در دایره خودیها حفظ میشود. این منطق در ایران یک پارادوکس را ایجاد کرده است که با الهام از دیدگاه بارنت میتوانیم آن را توضیح دهیم و بگوییم یک بخشی خلاف جهت حرکت میکند. یعنی هویتهای ما دارد بستهتر میشود و مسیر حرکت صرفاً یک طرفه است و به دلایل مختلفی خودش را بازتولید میکند، به این معنا در ایران هویتهای دپارتمانیما به سمت تک صدایی و مونولوگی بودن پیش میروند. این رقابت بین منافع مادی و عینی، قبیلهگرایی را ایجاد و تشدید کرده است. یعنی دانشگاه ما از طرفی به واسطه نیروهای بازار و تقاضای جامعه و به واسطه مواجهههای جهانی و مداخلههای دولت و حکومت دچار تکثرهایی در هویت شده است و از طرفی مکانیزمهایی داریم که این تکثر را سرکوب یا نادیده میگیرد.
وی در پایان یادآور شد: دانشگاه ما را دچار آشفتگی و تناقضهای چندگانهای میان هویتها میکند. یعنی میلی به سمت هویتهای متکثر و امکان سیاست هویت و سیاست معنا در دانشگاه بوجود آمده است که به خاطر تکثرات موجود، اضافه شده و در عین حال میل به بسته شدن و جزیرهای شدن هم وجود دارد. این پارادوکسی است که دانشگاه ایرانی درگیر آن است.