نشست نقد و بررسی کتاب «عدالت جنسیتی در آموزش عالی» تالیف دکتر لیلا فلاحتی با همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی که دوازدهمین نشست از مجموعه نشستهای «فرهنگ و دانشگاه» بود روز دوشنبه 18 آذر ماه با همکاری موسسه خانه کتاب، سرای اهل قلم، گروه فرهنگ و جامعه انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن انسان شناسی ایران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در سالن سرای کتاب خانه کتاب با حضور دکتر لیلا فلاحتی مولف کتاب، دکتر نهال نفیسی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر خدیجه کشاورز عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ابتدای این نشست دکتر لیلا فلاحتی با بیان اینکه اولین پیش فرض در شکلگیری این کتاب این بوده که زنان در آموزش عالی حضور پررنگی دارند تا جاییکه به زنانگی شدن آموزش عالی معروف است گفت: اگرچه از دهه هفتاد حضور زنان در آموزش عالی پررنگتر شده است اما این حضور به معنی این نیست که همه زنان در همه جا بتوانند از این فرصت استفاده کنند یا اینکه بتوانند به رشتههای مختلف ورود پیدا کنند.وی با اشاره به اینکه این مسئله خاص ایران نیست گفت: در کشورهای دیگر هم این مسئله اتفاق افتاده است و فضای آموزشی برابرتر از قبل شده است. تا جائیکه در کشورهای منطقه خلیج فارس هم حضور بیشتر زنان را در آموزش عالی شاهد هستیم. اما این برابری یک برابری در دسترس برای همگان نیست و حتی ضمانتی هم برای برابریها وجود ندارد و از آنجاست که بحث عدالت مطرح میشود و تاکید میکند که برخی از گروهها به منابع بیشتری نیاز دارند. به این معنا نه تنها نابرابری وجود دارد بلکه از نظر عدالت هم این سوال مطرح است که آیا طبقات فرصت دسترسی به آموزش عالی را به یک اندازه دارند؟فلاحتی با تاکید بر بحث عدالت افزود: با توجه به سهمیهها و فرایند ورود به دانشگاهها عملا پیش فرض دانشگاه، اختصاص دانشگاه برای پولدارها است و این پولدارها هستند که به کمک پول میتوانند صندلیهای دانشگاههای دولتی را پر کنند. برای این امر از سازمان سنجش خواستیم که اطلاعاتی را در دسترس ما قرار بدهد که متاسفانه این اطلاعات تجمیع نمیشود در صورتیکه در امریکا بسیار مورد توجه است و برای آن برنامهریزی میشود.
وی در ادامه با اشاره به بحثهای موجود در کتاب گفت: به طور کلی بحث دیگر این کتاب دسترسی، ظرفیت و دستاورد است که در کشورهای آسیایی به آن توجه شده بود. با توجه به بحثهای توسعه پایدار و همچنین توسعه حضور زنان در آموزش عالی اما زنان نابرابری را در داخل آموزش عالی تجربه میکنند که این نابرابری در گروههای علمی کاملا مشهود است.
به گفته فلاحتی: علیرغم توسعه حضور زنان در آموزش عالی، شکاف کاملا پایداری در بخشهای مختلف آموزش عالی وجود دارد. عدالت در حوزه آموزش عالی به دو بخش حضور در پذیرش و بعد از آن تقسیم میکند. پیش فرض این است که در حضور، برابری حاصل شده است اما باز هم در اینجا این نابرابری وجود دارد و روند پذیرش زنان در آموزش عالی مسئله است.
فلاحتی افزود: در بخش پذیرش و تفکر هم علیرغم آنکه میگوییم دانشگاه زنانه شده است تنها مدیر زن در دانشگاههای ایران، رئیس دانشگاه الزهرا است. دادههای کلی نشان میدهد این آموزش عالی حساس به جنسیت نیست و به نیازهای مخاطبش هم حساس نیست و به مخاطبش توجه ندارد. بنابراین عدالت در هر سه مرحله با یک پرسش جدی مواجه است.
وی در ادامه گفت: بحث دیگر این بود که زنان بعد از فارغ التحصیل شدن چه وضعیتی دارند؟ براساس آمارهای رسمی زنان متقاضی شغل، حداقل دو برابر مردان هستند. این نشان میدهد که در روند پذیرش هم نابرابری وجود دارد علیرغم اینکه جمعیت زنان در دانشگاه بیشتر از مردان است.
به گفته فلاحتی: بخش جذاب این بود که در بحث عدالت دریافتم که آموزش همان یادگیری است و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد؛ این در حالی است که تلقی عمومی از آموزش در ایران، همان یادگیری است. در کشوری مانند امریکا افراد پس از آموزش عالی در جامعه رها نمیشوند و لایه لایه از آنها در مراحل مختلف حمایت میشود و لایههای مختلف جامعه به صورت منظومهای فعالیت میکنند در صورتیکه در ایران فقط این امر به آموزش و پرورش و آموزش عالی منحصر شده است. امروزه در ایران فرایند بر یادگیری متمرکز است نه آموزش.
وی یادآور شد: به هر ترتیب با توجه به روندی که در اقتصاد جهانی داریم خیلی از کشورها در حال بازنگری سیستم آموزش خود هستند. به نظر می رسد در آسیا هم بخشهای ظرفیت به درستی توسعه یافته است، اما از نظر کیفیت چقدر توانسته است به استقلال کشور کمک کند؟ به نظر میرسد علیرغم شعار زنانه شدن آموزش عالی، در رشتههایی که ارزش اقتصادی دارند دختران زیاد نیستند و پیشبینی میشود که در مراتب بالای علمی یعنی دانشیاری و استادی شکاف جنستی عمیقی وجود داشته باشد و فقط هشت درصد از استادان دانشگاهها زن هستند.
دومین سخنران این نشست دکتر نهال نفیسی با بیان اینکه در قسمت اول کتاب، مولف در مقابل رویکرد لیبرالی میایستد جالب توجه است گفت: در این قسمت نشان میدهدکه به تدریج زن و مرد میتوانند کارکردهای خود را نشان دهند. آمارها نشان میدهد که لزوما دانش آموختگان بیکار مرد نیستند و تفاوت معناداری در آمار بیکاری مردان و زنان وجود دارد تا جائیکه این آمار در زنان ۳۵ درصد و در بین مردان ۱۲ درصد است. یعنی صرفا هجوم زنان به سمت آموزش عالی این معنی نیست که در ادامه هم مشاغل را به همان نسبت کسب خواهند کرد.
وی افزود: در همین فصل سه دلیل آورده شده که چرا باید در مقابل این دیدگاه لیبرال ایستاد. ابتدا اینکه خرد و دانش ایستا نیست. این پویایی در موارد متعددی خود را از جمله در کلاس های درس و متن های درسی خود را نشان می دهد. در کلاسی که تعداد پسران بسیار کمتر از دختران هستند اما این پسران هستند که معمولا حرف میزنند و کلاس را به دست میگیرند. اینکه چه عواملی موجب سکوت دختران و عدم مشارکتشان در کلاس است مورد بحث نیست. همچنین اشکال زنانه دروس در بسیاری از رشتهها دیده نمیشود و محتوی دروس کاملا مردانه است. این امر هم مختص ایران نیست بلکه ما شاهد این امر در دهههای ۶۰ و ۷۰ در امریکا هم هستیم و این مسائل در آنجا هم مطرح بوده است.
به گفته نفیسی: درآن زمان با توجه به ادبیات زنانه که ادبیاتی عاطفی بود این ادبیات از طرف مجامع علمی طرد میشد و پذیرفته نمیشد اما پرسش این است که با توجه به اینکه الان ادبیات عاطفی مد شده است چرا باز نمونههای زنانه احضار نمیشوند و این مردان هستند که در خط اول این جریان جدید هستند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه دلیل دوم بحث ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است گفت: فقط هدف وارد شدن به دانشگاه نیست چرا که امروزه میبینیم دانشگاهها به تعبیری زنانه شدهاند بلکه باید برای بعد از آن هم هدفی داشت و ساختارها اجازه فعالیت را بدهند. لذا سخن صرفا برسر آن نیست که تعداد زنان در آموزش عالی زیاد شود بلکه نقد ساختارهایی که تا کنون اجازه حضور زنان را نداده و نمی دهد، باید در دستور کار قرار گیرد.
وی افزود: بحث این است که اگر به این سیستم نقد داریم آیا فعالیت خود ما در این سیستم به نحوی تایید همین سیستم نیست؟ در همین سیستم، بسیاری از محدویتها رسمی نیستند و تعداد زیادی از دختران دانشجو از طبقات مختلف با اعتقادات سیاسی و فرهنگی مختلف هستند و این امر روی کاغذ منعی ندارد که شرکت کنند اما در عمل رقابت بسیار نابرابری وجود دارد.
نفیسی در ادامه با اشاره به اینکه برابری فرصتها لازم نیست بلکه برابری ظرفیتها را باید لحاظ کرد گفت: ظرفیت سازی را باید به صورت ساختاری نگاه کرد و آن را به صورت فردی در نظر نگرفت.
وی در ادامه به بخش دیگری از کتاب که به ایران میپردازد اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه نیمی از کتاب به سیاستگذاری میپردازد، شاید بهتر بود عنوان کتاب به جای عدالت جنسیتی، سیاستگذاری عدالت آموزشی در جهان نامیده میشد. نیم دیگر کتاب که به سیاستهای آموزشی در ایران اختصاص یافته، بر سیاست سهمیهبندی جنسیتی و سیاست بومی گزینی متمرکز شده است که از سال ۶۵ به بعد در ایران اجرا شده و موجهای متاخر آن بررسی شده است. بهدلیل فقر اطلاعات لازم برای همین دو حوزه نیز شاید بهتر بود برای این نیمه نیز عنوان «جای خالی در آمار» گذاشته میشد تا نظر مخاطب را به این نقص جلب میکرد. اما چیز دیگر علیرغم کمبود آمار رو آوردن به تحقیقات کیفی است. درصورتیکه تحقیقات کمی بازتاباننده آنچیزی نیست که زنان در آموزش عالی هستند. پرسش این است که چه میشود که دختران در مراحل بالاتر آموزش عالی دیده نمیشوند و نیاز است که دختران را در مراحل بالاتر و پژوهشها به کار بگیرید. همچنین تجربه زیسته زنان و دختران در آموزش عالی باید مورد توجه قرار بگیرد چون در اینهاست که مسئله زنان و سلطه جامعه خودش را نشان میدهد.
دکتر خدیجه کشاورز دیگر سخنران این نشست با بیان اینکه این کتاب جالی خالی مطالعه در زمینه جنسیت را پر میکند و از این منظر مبارک است به برخی از ویژگیهای مثبت کتاب اشاره کرد و گفت: در فصلهای اولیه کتاب تدقیق مفهومی خوبی صورت گرفته است و واژههایی که در جامعه ناروشن به کار برده میشوند دقیق شدهاند. نشان میدهد که عدالت به تحقق واقعی برابری کمک میکند که نمونه خیلی خوبی از تدقیق مفهومی است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: این کتاب عدالت را در سه بعد، دسترسی، فرایند و دستاوردها میبیند و سعی میکند که در ایران به آنها توجه کند. در بخش دسترسی تقریبا روند زنان در آموزش عالی را در دهه ۵۰ در مراتب مختلف آموزش عالی نشان میدهد. در بحث فرایندها نشان میدهد که علیرغم دسترسی راحتتر زنان، اما هنوز فرایندهای جذب و پذیرش مردانه است و زنان مسائل بسیاری دارند.
کشاورز با اشاره به وضعیت کمبود آمار در جامعه گفت: شاید با یک سری دادههای موجود بتوان این ضعفها را تکمیل کرد. کارهای مهمی مانند کار دکتر سراج زاده و دکتر جواهری انجام شدهاند که میتواند ایدههایی درباره این مسائل به ما بدهد یعنی نشان میدهد که چقدر طبقات بالا در رشتههای بالا و همچنین در دانشگاههای تهران پذیرفته میشوند و اینها میتواند نقص آماری را تا حدود زیادی برای ما بپوشاند.
کشاورز با بیان سلسله مراتبی بودن رشتهها و دانشگاه که در کتاب نیامده است گفت: سلسله مراتبی بودن است که به عدم عدالت دامن میزند و نشان میدهد که زنان کجا میروند. رشتهای مانند کشاورزی که امروز زنانه شده است به این خاطر بوده که از ارزش واقعی خود افتاده است و عملا رشتههایی را که از ارزش میافتند زنانه میشوند و به این صورت است که بیعدالتی شکل میگیرد.
وی با بیان تجربه زیسته خود در مواجهه با دانشجویی که نخبه بوده و رشته مورد علاقهاش اقتصاد بوده اما با توجه به اینکه در سالی که کنکور شرکت میکند فقط دانش آموزان رشتههای ریاضی و تجربی میتوانند اقتصاد شرکت کنند گفت: اینها ناکامان برتر در رشته هستند. درواقع بی عدالتی در زندگی افراد شکلهای مختلفی میگیرد که باید مورد توجه قرار گیرد. مثلا ساختار نگهداری از بچه در بین استاد – پژوهشگران زن مهم بود.
کشاورز با اشاره به حضور زنان در رشتههای فنی و مهندسی افزود: استادان در این رشتهها همچنان نگاه مردانه دارند و بیکاری را به حضور خود دختران نسبت میدهند و بحث دیگر در این زمینه کارورزی است که دختران را در این زمینه راه نمیدهند. به هر حال باید توجه کرد که دسترسی زیاد شده است اما این دسترسی در کجا زیاد شده است؟ همانطور که اشاره کردم رشتههایی که وانهاده شدهاند به دختران اختصاص داده میشود.
کشاورز در پایان با اشاره به کارهای تهرانیان گفت: تمام نقد تهرانیان به نظام آموزش این است که دانشگاههای ما ظرفیت آن مقدار دانشجو در آن زمان را ندارند. اما امروزه میبینیم که این تعداد به مرز چهار و نیم میلیون نفر رسیده است و دانشجویان احساس میکنند که دارند وقتشان را تلف میکنند، چرا که چشم اندازی برای کار و آینده ندارند.