گزارش نشست دفتر انجمن انسانشناسی دفتر مازندران
اولین جلسه از سری نشستهای دفتر انجمن انسانشناسی مازندران با دو سخنرانی در روز دوشنبه 27 فرودین سال 97 با حضور دکتر قاسم حسنی، تنی چند از فارغ التحصیلان رشته انسانشناسی و جمعی از دانشجویان این رشته، در سالن باقرالعلوم دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه مازندران برگزار شد.
در این نشست، ابتدا آقای مرتضی تجری، دانشآموخته انسانشناسی دانشگاه تهران، به ارائه بحثی با عنوان «مطالعه هویت اجتماعی-فرهنگی موتورسوارن» پرداخت. ایشان در مقدمه از دغدغهها و تجربیات زیسته خود در ارتباط با انتخاب موضوع تحقیق و کار در میدان سخن گفت. در ادامه با اشاره به نقش نمادین کالاها به طور عام در زندگی روزمره و به طور خاص نقش موتور در زندگی جوانان کتولی گفت: «گزاف نیست اگر بگوییم که آنها (کالاها) دوبار تولید میشوند. یک بار به روش سفت و سخت و در فرایند تولید فیزیکی در کارخانه و دوم به روشی نرم و ذهنی در میان یک فرهنگ و جامعه». براساس مطالعه انجام شده توسط آقای تجری، «موتور در بین جوانان مورد مطالعه با معانی همچون استقلال و بزرگی همراه بوده است و به نظر میرسد یک الگوی بومی مبتنی برکشاورزی که میتوان آن را چارچوب مرجع نامگذاری کرد توانایی بیشتری ازسوی دیگران برای پذیرش معنا و مفهوم استقلال درموتور دارد. به این صورت که علاوه بر دارا بودن یک حمایت قومی، از توجیه کاربردی در کشاورزی نیز برخوردار است». این محقق در بخش نتیجهگیری یافتهها افزود: «آنچه برای جوان موتور سوار حائز اهمیت است نه کاربرد حمل و نقلی موتور بلکه بیشتر معنایی است که موتور را احاطه میکند. معنایی که بیش از همه مهر تاییدی است بر عدم وابستگی وی به خانواده و ورود به دنیای بزرگی و استقلال. این در حالیست که جوانان شهری غیر کشاورز به دلیل عدم تعریف یک کاربرد ضروری برای موتور در فرایند استقلال یابی و تثبیت هویت اجتماعی خویش با فشار بیشتری روبه رویند».
در بخش دوم نشست، خانم سحر جعفرصالحی، دانشآموخته جامعهشناسی دانشگاه مازندران، درباره «مهارتهای عمومی نوشتن در گزارشهای مردمنگارانه با تاکید بر اهمیت داستانخوانی» پرداخت. ایشان ضمن اشاره به فلسفه روش کیفی و تاکید بر نقش تاویل و تفسیر در مطالعات انسانشناسی از قول کارول گراهان، استاد انسانشناسی در دانشگاه کلورادو، گفت: «انسانشناسها قصهگوهای تئوریکال هستند. قصهگویند چون روایتگر جهانهای فرهنگی دیگران هستند. قصهگوی تئوریکالاند چون بر خلاف داستان پرداز یا رمان نویس، قرار است نهایتا درک و شناخت ما را از جهان فرهنگی توسعه دهند و چیزی بر پارادایمهای نظری انسانشناسی بیافزایند». ایشان در ادامه افزود؛ «غلبه وجه روایتی کار کیفی، محقق مردمنگار را بسوی دنیای داستان وکسب مهارتهای عمومی نوشتن گسیل میدارد.. مهارتهایی چون نوشتن درست و بدون اشتباه دستوری، رعایت مسیر تحلیل همچون حفظ خط سیر روایتی داستان، پردازش مقولات مهم به سان شخصیت پردازی و غیره». خانم جعفرصالحی در بخش پایانی بحثشان، تجربیات شخصی خود را در انتخاب و مطالعه انتقادی داستانهای معاصر ادبیات فارسی به منظور تقویت مهارتهای عمومی نوشتن بیان داشت.
گزارش سخنرانی اقای تجری در مورد هویت اجتماعی_فرهنگی موتورسواران
کالاها و اشیای اطرافمان نقش پر رنگی در زندگی مان ایفا می کنند. ما از طریق آنها با دیگران ارتباط برقرار میکنیم، نسبت به کالای خاص دیگران حسادت می ورزیم، سعی داریم تا خودمان را از طریق آن کالا به دیگران معرفی کنیم.این اشیای بی جان بسان یک موجود زنده صاحب حیات گشته اند بطوری که در زندگی اجتماعی ما نیز اثرگذار بوده اند. از این رو سخنی گزاف نگفته ایم اگر بگوییم که آنها دوبار تولید می شوند. یک بار به روش سفت و سخت و در فرایند تولید فیزیکی در کارخانه و دوم به روشی نرم و ذهنی در میان یک فرهنگ و جامعه.
براساس مطالعه صورت گرفته موتور در بین جوانان مورد مطالعه با معانی همچون استقلال و بزرگی همراه بوده است. از آنجا که معنا حاصل توافق بین افراد یک جامعه و فرهنگ است وجود این معنا در موتورسیکلت را باید در زمینه فرهنگی و اجتماعی افراد تحقیق جستجو کرد.
حضور اقوام با فرهنگ های مختلف در میدان تحقیق (علی آبادکتول) باعث شده تا علی رغم وجود ارزش های فرهنگی گاها متفاوت درک مشترکی از مفهوم استقلال در ارتباط با موتور شکل گیرد. به نظر می رسد یک الگوی بومی مبتنی برکشاورزی که ما آن را چارچوب مرجع نامگذاری کرده ایم توانایی بیشتری ازسوی دیگران برای پذیرش معنا و مفهوم استقلال درموتور را دارد. به این صورت که علاوه بر دارا بودن یک حمایت قومی از توجیه کاربردی در کشاورزی نیز برخوردار است.
افراد حاضر در این چارچوب مرجع نه تنها با روند طبیعی استقلال یابی خود که مرتبط با استفاده از موتور در کار کشاورزی است باعث درک سایرین از مقوله استقلال و بزرگی می شوند بلکه با استفاده از موتور معنای نمادین موتورسیکلت را در نزد سایرین تقویت می کنند.
بر این اساس آنچه که برای جوان موتور سوار حائز اهمیت است نه کاربرد حمل و نقلی موتور بلکه بیشتر معنایی که موتور را احاطه کرده می باشد. معنایی که بیش از همه مهر تاییدی است بر عدم وابستگی وی به خانواده و ورود به دنیای بزرگی و استقلال.
جوانان شهری غیر کشاورز بدلیل عدم تعریف یک کاربرد ضروری برای موتور در فرایند استقلال یابی و تثبیت هویت اجتماعی خویش با فشار بیشتری روبه رویند.