طايفه زند كه از گمنام ترين طوايف ايلات لرستان تا اواسط قرن دوازدهم بود؛ نقش مهمي در تاريخ ايران بعد از سلسله صفوي ايفا كرده است. كريم خان سردار زند زماني به قدرت رسيد كه جامعه ايران حدود سه دهه و اندي سخت ترين مصائب و حقارت آميزترين شكست ها و بارگران جنگ ها و ماليات ها را تحمل كرده بود و نياز مبرمي به آرامش و صلح داشت. اما مشروعيت حكومت بعد از انقراض صفويان به صورت نوعي بحران سياسي در آمده بود. از اين رو تدبير و درايت كريم خان براي حل اين معضل و مشروعيت حكومت اش ابتكار جديدي در معنا و مفهوم حكومت محسوب مي شود. گرچه در ابتداي قدرتش عنوان وكيل الدوله را انتخاب كرد؛ اما اندكي بعد وكيل الرعايا را برگزيد و بدين ترتيب علي الظاهر قدرت اش را ناشي از اراده رعيت تلقي كرد.
اين مقاله مساله حاكميت و مشروعيت آن را در در دوران كريم خان زند مورد بررسي قرار مي دهد.
کليدواژگان: انسان شناسي تاريخي ؛ بحران سياسي ؛ حاكميت ؛ كريم خان زند ؛ مشروعيت