از پديده هاي اساسي حيات جامعه، نظام هاي شخصيتي افراد و گروه هاي اجتماعي است كه انواع، ابعاد، مختصات و كم و كيف آن تاثيري به سزا در فرآيندهاي اجتماعي داشته و مي تواند به مثابه يكي از عوامل يا موانع توسعه انساني ـ اجتماعي عمل نموده و نقش ايفا كند.
در اين پژوهش مسائل نظام هاي شخصيتي بخشي از بافت اجتماعي ايران (اقشار اجتماعي كارمند، كارگر و كاسب در منطقه ده شهر تهران) مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است بدين ترتيب كه ضمن شناسايي و توصيف سوگيري هاي شخصيتي قشرهاي مذكور، عوامل موثر بر آن تحليل و تفسير شده است.تحقيق حاضر با كمك گرفتن از روش پيمايشي با دو خصلت پهنانگر ـ ژرفانگر (انبوه ـ موردي) و بهره گيري از فن پرسشنامه همراه با مصاحبه (پرسشنامه ساختار يافته) اطلاعات لازم را جمع آوري كرده و با توصيف و تحليل داده ها و در نهايت با تغييراتي در پايگاه نظري خود به نتايج ذيل دست يافت.
الف ـ اقشار و گروه هاي اجتماعي مورد مطالعه از قشرهاي اصلي طبقه فرودست جامعه شهري تهران بوده كه از لحاظ نوع نظام شخصيتي و ابعاد ارزشي، هنجاري، سياسي و اقتصادي آن به صورت عمده و با فراواني بسيار بالا سوگيري شخصيتي نابارور (خاص گرا و استبدادي) از خود بروز مي دهند و در عين حال تفاوت معناداري بين اقشار مورد مطالعه از نظر نوع نظام شخصيتي وجود ندارد.
ب ـ علي رغم برخي تغيير و تحولات ساختاري ـ كاركردي در نظام اقتصادي ـ اجتماعي يعني در بخش سخت افزاري جامعه شهري تهران از چند دهه اخير به اين سو، گروه ها و اقشار اجتماعي مورد مطالعه (كارمند، كارگر و كاسب منطقه ده) به مثابه طبقه فرودست شهري كماكان متاثر از نظام طبقاتي و قشربندي نظام استبدادي و با تاثيرپذيري از نظام شخصيتي استبدادي تاريخي و با اثر تعيين كننده تفسير و كنش ماندگار به صورت ديالكتيك ماندگي، نظام شخصيتي نابارور و خاص گرا را در خود بازتوليد مي كنند؛ به طوري كه نظام شخصيتي نابارور در آن ها هم ساخت اجتماعي استبدادي را بازتوليد كرده و هم ساخت استبدادي ذهن را تداوم مي بخشد كه اين مسئله از موانع بازدارنده توسعه اجتماعي ـ انساني جامعه شهري و از عوامل اساسي سخت جاني و عدم پويايي و حركت لازم جامعه به سوي هويت جمعي عام يعني هويت مدني ايراني است.
کليدواژگان: استبداد ؛ توسعه اجتماعي ؛ خاص گرايي ؛ قشربندي ؛ نظام شخصيتي ؛ سوگيري شخصيتي نابارور