موضوع نشاط یا شادزیستی ، عيان ترين جلوه و لباس هر فرهنگ است. به همین دليل، چند سالي است
كه برخي از اجزاء اين شاخص كليدي در گزارش هاي جهاني فرهنگ و پژوهش هاي نهادهاي فرهنگي
كشورها مورد توجه قرار گرفته است. حضور این شاخص در گزارش های مربوط به کیفیت زندگی و
توسعه انسانی نیز سبب شده است تحلیل موضوع از ادبیات روانشناختی و مردم شناختی به گفتمان
جامعه شناختی و توسعه اشاعه یابد.
این مقاله با رویکردی اسنادی، زمینه ها و عوامل شادزیستی در ایران را به منظور تبیین مساله و تمرکز
بر مقولات تعیین گر و الگوساز در کشور بررسی می کند و به منظور فهم نسبت بین شاخص های
موجود و بسترهای تاریخی، پیمایش ها و تحلیل های موجود در مورد نشاط اجتماعی در ایران را تا
پایان دهه 1380 واکاوی نموده است.
از مجموع داده های پیمایشی متعدد در کشور چنین برمیآید که سطح شادکامی و رضایت از زندگی
در سال های مختلف در دهه های 1370 و 1380«متوسط » بوده است. مهمترين عواملي كه به شهادت
پژوهش ها، در سال هاي مختلف بيشترين بار تبييني شادزیستی دركشور را بر دوش کشیده اند به ترتیب
اهمیت عبارتند از: اشتغال، درآمد(تورم)، احساس امنيت، احساس برابري و گسترش تفريحات و
سرگرمي ها. اگر چه در ادبیات جدید شادزیستی، راهکارهای روانشناختی و اقتصاد شادکامی را اولی
و درمانگر ذکر کرده اند، احترام به هویت گرایی های فرهنگی و آئین های جمعی هویت بخش و مردمی،
موثرترین عامل تحول در سطوح شادزیستی مردمی است. در واقع این مقاله، مدعی است که در
ايران تاريخي، منشاء شادزيستي و فعاليت هاي نشا ط آور را بايد در سایه مقولاتی مانند فلسفة خلقت،
فلسفه طبيعت، آئين هاي نيايش و نحوة معيشت جستجو و تحليل كرد. در واقع سه مولفه «سبك های
ستايش»،« فرهنگ كار » و «آئین های گذار » ارتباط تنگاتنگی با نشاط مردمي در ايران داشته و دارند.
همچنین اين مقولات با جمع و اجتماع تنیده و معنا يافته اند.