منظورِ نگارنده از واژة آیینی، واژهای است که به مراسمی دینی، یا اجزای آن مراسم اشاره دارد. در این مقاله معنا، واژههای مترادف و آیینهای مربوط به سه واژة آیینی، «هَفذُرو»، «شِشَه» و «شبگیره» بر اساس تحقیقات کتابخانهای و به ویژه پژوهشهای میدانی نگارنده بررسی و، دربارة ارتباط بین نامهای گوناگون هر واژة آیینی بحث میشود.
«هَفذُرو» نام یکی از بزرگترین جشنهای ایران باستان است که در ششمِ ماه فروردین برگزار میشود. زرتشتیان یزد، این روز را «هَفذُرو»، زرتشتیان کرمان آن را «اَروِدارو» و پارسيان هند این جشن را «خردادسال» مینامند. ششم فروردین در نوشتههای اسلامی نوروز بزرگ نامیده شده است. ششمین روز فروردین در تقویم ایران باستان روز «خرداد» نام دارد و در سنت زرتشتی روزی بسیار مهم است، دربارة اتفاقات مهمی که در این روز واقع شده است، متنی به زبان فارسیمیانه به نام «روز خرداد و ماه فروردین»، باقیمانده است. «شِشَه» در گویش بهدینان شهر یزد، نام سبزهای است که برای مراسم گاهنبار، سفرة درگذشتگان و نوروزِ دینی (نوروز درگذشتگان) کاشته میشود. این سبزه با سبزة نوروزی تفاوت دارد و در ظرف روزین (آلیاژ مخصوصی از فلز روی که برای کارهای آیینی زرتشتی استفاده میشود) یا بر روی کوزة سفالی سبز میشود. واژة آیینی دیگری که در این مقاله بررسی میشود، «شُوگیرَه» (شبگیره) است که در متون زرتشتی و فرهنگ شفاهی زرتشتیان اَشوداد، جامه، سدر/سدره، چلوار و شیاو نیز نامیده میشود و در مناسک کنونی زرتشتیان عبارت از قطعه پارچة سفیدرنگی است که در مراسمِ روز سوم پس از مرگ به یاد و نامِ فرد درگذشته، خیرات میشود.