ششم خرداد 1394

پروفسور دکتر هوگو  لتیش (Hugo Letiche) در دانشگاه شیکاگو مطالعات فرهنگی خوانده و رسالۀ دکتری خود را در دانشگاه آمستردام راجع به «نقش ایدئولوژی در آموزش عالی» نوشته است.  او که از 2012 استاد دانشکده مدیریت دانشگاه لستر انگلستان است، پیش از این در دانشگاه­های مختلف از جمله دانشگاه آمستردام و دانشگاه­های اوترخت و اراسموس در هلند، دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، دانشگاه اوساکا در ژاپن، و دانشگاه­های دورهام و اسکس در انگلستان تدریس کرده یا عضو هیئت علمی پژوهشی بوده­است.  او از بنیانگزاران موسسه­های پژوهشی مختلف از جمله موسسۀ پژوهشی اسپینوزا در هلند نیز هست.

علایق پژوهشی لتیش همه حول انسانی کردن سازمان­ها، به خصوص سازمان­های پیچیده (complex) و نوظهور (emergent) شکل گرفته­اند.  او تفسیری پسا-پدیدارشناسانه از «سازماندهی»  دارد و همچون سایر متفکرین ملهم از «نظریۀ پیچیدگی» معتقد است که سازمان­های جدید را دیگر نمی­توان به شیوۀ سنتی مدیریت کرد؛ بلکه تغییرات حاصله در سازمان­ها در دهه­های اخیر مدیریتی بس انعطاف‏پذیرتر نسبت به تغییر، بی‏ثباتی و تنوع؛ بس سرسختانه­تر در مقابل تمرکز قدرت، سلسله مراتب، و کنترل از بالا به پایین؛ و بس دوستانه­تر نسبت به فعالیت­های گروهی و اشتراکی می­طلبند. ویژگی مهم کار لتیش این است که او با ابزار مردم­نگاری به مسائل فلسفی و اخلاقی همچون مسئولیت اجتماعی شرکت­های تجاری (CSR) و اخلاق تجارت، سازمان­ها و زیبایی­شناسی، و مفهوم «مراقبت» (care) در خدمات سازمان­های بهداشتی-درمانی نزدیک می­شود. چرخش مردم­نگاری در دهه­های اخیر به سمت توجه به «تأثرات» (affects) در شیوۀ مردم­نگاری لتیش تاثیر زیادی داشته­است.

پروفسور لتیش نویسنده ای پرتألیف هستند و مقالات و کتاب های ایشان در این حوزه­ی مطالعاتی کراراً مورد ارجاع قرار گرفته اند.

با توجه به اهمیت مردم نگاری سازمانی به عنوان رویکردی کاربردی که در عین حال چرخش مهمی در مطالعات انسان شناسی، از مطالعه­ی افراد فرودست به سمت مطالعه­ی اقشار حرفه ای و متخصص، ایجاد کرده است، انجمن انسان شناسی ایران از دکتر لتیش دعوت کرد تا در خصوص این رویکرد مطالعاتی و نیز تجارب خود ایشان درپژوهش و راهنمایی دانشجویان تحصیلات تکمیلی به ایراد سخنرانی بپردازند. به این ترتیب جلسه­ی سخنرانی و پرسش و پاسخ با عنوان ” دم نگاری سازمانی: روش شناسی و مقایسه” در روز 6 خرداد ماه 1394 در محل انجمن انسان شناسی ایران واقع در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

سخنرانی دکتر لتیش و جلسه پرسش وپاسخ با ترجمه­ی همزمان دکتر مهرداد عربستانی صورت گرفت و این فرصت را برای حضّار فراهم آورد که علاوه بر آشنایی با رویکرده ویژه ی دکتر لتیش به پرسش و تبادل نظر با ایشان بپردازند. در گزارش خلاصه­ایم از مطالب ارائه شده در این جلسه آمده است.

پروفسورهوگو لتیش درابتدا و در پاسخ این سوال که مردم­نگاری سازمانی افراد حرفه ای و متخصص چیست؟، صحبت­های خودشان را با توصیف نمونه­ای از کارهایی که یکی از دانشجویانشان انجام داده است شروع کردند. این کار توسط سمیر مکارم دانشجوی لبنانی ایشان که در شرکت ایتکو (ITCO) در ابوظبی سمت مشاور داشته­ است انجام شده و در کتابی با عنوان «”من” ایتکو و فرا سرمایه داری» (“ME”, ITCO and HYPER-CAPITALISM) چاپ شده است. ایشان با توصیف روایت های سمیر از فضای کار در این شرکت ادامه دادند که این شرکت سازمانی است که بزرگ ترین پروژه های آی تی در ابوظبی و کل منطقه را در دست دارد و در عین حال این شرکت هرگز پروژه هایش را به طور کامل به اتمام نمی­رساند، و در انجام پروژه ها یا در برنامه ریزی زمانی نا موفق عمل کرده و از پروژه عقب می­ماند و یا در برنامه ریزی برای بودجه پروژه با مشکل روبه روست. شرکتی که هیچ توجیه اقتصادی­ نداره و صرفا پروژه­هایی بیهوده برای مطرح کردن شیخِ مالک شرکت انجام می داد. پروفسور لتیش پس از ارائه روایتی جذاب از جزییات توصیف­های سمیر درخصوص شرکت ایتکو چنین نتیجه گرفت: اولین مساله در مردمنگاری سازمانی ارائه داستان و روایتی است مانند انچه از وضعیت ایتکو در اینجا ارائه شد. ارائه­ی یافته­هایی که خواننده آنها را احساس کند، او را جذب کند و مسأله­ای را طرح کند. ممکن است برای مردم نگار در نگاه اول غالبا تصور دقیق از اینکه چه چیزی می­تواند در حوزه مورد مطالعه­ و بررسیشان جالب توجه باشد ممکن نباشد. این طرح مسأله به صورت یک روایت در واقع سؤالی است که فتح باب مطالعه­ی مردمنگارانه است. مردم نگار در اینجا کسی است که خودش در این فضا مشغول کار و زندگی است و باید انقدر فاصله بگیرند که بتوانند داستان آن محیط را و جنبه­های قابل توجه­اش را بیابد و توصیف کند. ایشان ادامه دادند در این نوع مردمنگاری­ای که خود افراد حرفه ای که در داخل سازمان هستند آن را انجام می دهند، سه مشکل روش شناختی وجود دارد. ابتدا اینکه متخصصان و کارشناسان این سازمان­ها غالبا با نوشتن مشکل دارند. آنها جز نامه­های اداری کوتاه نوشتن بلد نیستند. مسئله دوم آموزش این موضوع به آنهاست که بتوانند از بیرون و با فاصله­ی کافی به موضوع نگاه کنند. سومین مسئله ارتباط با یک نظریه کلان­تر است. من در پروژه­هایی که کار می­کنم از فردی که کار می­کند می­خواهم توصیفی فربه از هر آنچه که در نظرش جالب، جذاب، ترسناک، متعارض و … است ارائه دهد. و صرفا پس از آن است که من با محقق در خصوص نظریه­ای که می­شود آن توصیف ها را در چارچوب آن قرار داد، صحبت می­کنم. و از این نظر من با مدل اثبات کرایانه آمریکایی و شروع کار از نظریه ها مخالف هستم.

همه جوامع تابوهایی دارند، و باید توجه کرد که اصلی که به سازمان ها شکل می دهد همین تابو ها هستند. مردمنگاری خوب آن است که به تابوها هم توجه کند و آنها را به عنوان شکل دهنده به ساز و کارهای اجتماعی و سازمانی مورد دقت قرار دهد. دقیقاً به همین دلیل است که کار روی سازمان ها در همه جای دنیا تبدیل به امری سیاسی می شود، چرا که خواه نا خواه با عناصر تابویی شکل دهنده ی ساختار سازمانی [و سیاسی] درگیر است.  

ایشان در خصوص استفاده از نظریه در کارهایشان با اشاره به کار سمیر مکارم چنین ادامه دادند که: در این مورد نظریه مارکسیسم و تمرکز آن بر محدودیت منابع کاربرد ندارد، چه در این محیط اساسا افراد با محدودیت منابع و ضرورت رقابت بر سر منابع مواجه نیستند، اما با یکدیگر رفتار بسیار خصمانه­ای دارند. ایشان در ادامه با تشریح نظریات بوردیو و مفهوم عادت­واره او به عنوان نظریه مورد استفاده سمیر در کارش مطرح نمودند و افزودند که اگر چه ارجاع به این نظریات رایج و مفاهیم دیگر در این کار وجود دارد، آنچه مهم است در واقع اطلاعاتی است که کسی در آن موقعیت، به عنوان بخشی از سازمان، می تواند به دست آورد.  

پروفسور لتیش در خصوص نحوه انجام پروژه­هایشان چنین توضیح دادند که تمام پروژه­های ایشان بر مبنای یک ایمان کور بنا شده اند مبنی بر این که تنها پس از اینکه که حجم خوبی از داده­ها و توصیف­های فربه موجود باشد امکان ارائه تحلیل نظری وجود خواهد داشت.

ایشان در خصوص پیشینه ی نظری و فلسفی رویکردشان نیز به تأثیرشان از دریدا، برای دیدن هر چیز در قالب یک متن اشاره کردند. و نیز اینکه حاصل کار در نهایت تولید یک نظریه کلان نخواهد بود، در واقع با رویکردی متأثر از لیوتار، حاصل کار به صورت از خرده روایت­هایی خواهد بود که بدون از بین بردن بسیاری از جزئیات مهم و بدون فدا کردن مسؤولیت اخلاقی واقعیت موجود را، البته با توجه به جایگاه نویسنده، به تصویر می کشد. همچنین در شروع کار بر اجتناب از قرار گرفتن در قالب مفاهیم غالب موجود و مفروض گرفتن آنها به عنوان امری پیشینی در مردمنگاری کلاسیک از جمله مفاهیم جنسیت، قشربندی، باورها، نژادها، اقوام، خویشاوندی و پیوندهای خانوادگی، تقسیم کار و … تاکید کردند. ایشان افزودند که البته ما به این مفاهیم به دلیل قدرت و اهمیت شان در فرهنگ رشته باز می گردیم، ولی برای اجتناب از تنگ و محدود شدن نگاه پژوهشگر توسط این مفاهیم در شروع تحقیق آگاه باشیم. تنها پس از آن است که می توانیم به این مفاهیم بازگردیم و از آنها بهره ببریم. به عبارت دیگر به سبب قدرتی که دارند و جایگاهی که در فرهنگ­ ما دارند می­شود در ادامه به آنها رجوع شود و از آنها استفاده کرد. اما پیشاپیش مفروض دانستن آنها موجب تنگ شدن دید محقق می­شود. 

ایشان تجربه هایی مانند این کتاب را در فضای علمی زبان های انگلیسی، آلمانی و فرانسه معدود دانستند. کتاب­هایی که با دید تحلیلی و انتقادی به بررسی موضوع می­پردازد و جزییاتی بی شمار از جزییات مردمنگارانه ارائه می­دهد. در مقابل این کتاب آثاری بازاری و سطحی در خصوص کار اقتصادی در دبی و ابوظبی هست که نه تنها رویکرد تحلیلی و انتقادی ندارد بلکه نویسنده آنها خود را کاملا پنهان می­کند و امکان ایجاد ارتباط با خواننده خود را ندارد. تفاوت عمده­ این کتاب های توریستی-تجاری با آثاری از این دست این است که در این آثار عمق تحلیلی و انتقادی وجود دارد، و ثانیاً به خاطر دغدغه­ی اخلاقی نویسنده، که آن را در متن اش آشکار می کند، این امکان برای خواننده ایجاد می شود که حضور مؤلف را حس کند و بتواند از طریق این مؤلف به موضوع دست یابد.

در انتها و پس از پایان سخنرانی، پروفسور لتیش پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند.