مدرنيزاسيون با ايجاد تحولات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در جوامع باعث ايجاد فضاهاي جديدي گشته و بر دامنه فردي شدن افزوده است و زندگي را بيش از پيش به امري انتخابي، توام با برنامه ريزي هاي شخصي بدل كرده است. اين تغييرات صرفاً دامن گير مراكز شهري نبوده و جوامع روستايي كشور را نيز متاثر كرده است. به طوري كه تحت تاثير اين تحولات تا حدود زيادي روابط خويشاوندي در جوامع روستايي از كنترل عرف اجتماعي خارج شده و به امري اختياري بدل شده است. اين در حالي است كه در اسلام صله رحم و حفظ روابط خويشاوندي بسيار سفارش شده و قطع رحم مذموم شناخته شده است. در اين مقاله براي بررسي روند تحولات روابط خويشاوندي در خانواده روستايي و عوامل تاثيرگذار بر آن، روستاي حصارخروان استان قزوين انتخاب شد تا در دو خانواده و در طول 3 نسل اين روابط مورد پيگيري قرار گيرد. براي انجام اين مهم، از روش تاريخ زندگي استفاده شد تا با رويكردي درون گرايانه به بررسي روابط خويشاوندي پرداخته شود. نتايج، حاكي از آن است كه در نيم قرن گذشته عوامل گوناگوني و البته مهم تر از همه عامل سياسي كه با تحولات اقتصادي و اجتماعي همراه شده ، در ايجاد اين تحولات موثر بوده است. يعني عوامل تاريخي در كشور و عوامل ويژه اي كه در روستاي موردنظر پديد آمده، باعث شده در روابط خويشاوندي خانواده هاي روستاي حصارخروان كاهش چشمگيري ايجاد شود و تبعاتي نظير گسترش فردگرايي، اهميت يافتن پول و تجملات، اهميت يافتن تصميمات و انتخابات شخصي، كاهش همياري ها، گسترش تمايلات به ايجاد ارتباط با افراد در مراكز شهري، عدم توجه به دانش بومي پدران و كاهش اقتدار پدران و كم توجهي به سالمندان در محيط خانوادگي و … را به همراه بياورد.

کليدواژگان:
مدرنيزاسيون، روابط خويشاوندي، خانواده هاي روستايي، روش تاريخ زندگي